«دانلود کتاب های الکترونیکی»
فصل نامه آموزشی ساغر
شماره یکم تابستان 93
نظرسنجی ساغر
بدون شک آینده هر جامعه ای را خلاقیت افراد آن جامعه می سازد و در عصر دانایی محوری کشوری می تواند جایگاه مطلوب در کهکشان رقابت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشد که روی آموزش خلاقیت به دانش آموزان خود سرمایه گذاری کند، بنابر نتایج تحقیقات مختلف و برخلاف تصورهای غلطی که خلاقیت را ذاتی می دانند، خلاقیت امری اکتسابی است، بنابراین یکی از وظایف اساسی نظام آموزشی، آموزش خلاقیت به دانش آموزان است.
برای آموزش خلاقیت راه های گوناگونی وجود دارد که یکی از آن ها استفاده از سوالات واگرا در جریان فرایند آموزش است.
معمولاً سوالات را می توان از نظر نوع پاسخ هایی که دانش آموزان به آن ها می دهند به دو دسته واگرا و همگرا تقسیم کرد. سوالات همگرا سوالاتی هستند که دارای پاسخ های یکسانند و همه دانش آموزان پاسخ های مشابهی به آن ها می دهند. مانند: فتوسنتز چیست و مساحت شکل زیر را محاسبه کنید؟
اما سوالات واگرا سوالاتی هستند که دارای پاسخ های گوناگونی است و دانش آموزان می توانند برای آن ها پاسخ های متنوعی را ارائه کنند. این سوالات اگر از سوی معلمان دروس مختلف به درستی طرح شود می تواند در توسعه تفکر خلاق موثر باشد.
سوالاتی از قبیل اگر آهن زنگ نمی زد اقتصاد دنیا چگونه بود و اگر زاویه 90 درجه وجود نداشت چه اتفاقی می افتاد از جمله سوالات واگراست.
با نگاهی به این سوالات می توان دریافت که اگر معلمان از چارچوب محتوای کتب نگاهی فراتر داشته باشند، می توانند درباره هر درس سوالاتی واگرا طرح کنند و ضمن غنی کردن محتوای آموزشی موضوعات جالبی را به عنوان فعالیت های مکمل به دانش آموزان ارائه دهند و آنان را وادار به تولید ایده های مختلف کنند و به این شکل زمینه ساز آموزش خلاقیت در مدارس گردند.
انگیزه و خلاقیت کودک زمانی از میان می رود که از ارزیابی، جایزه و رقابت به طرز غلطی استفاده شود و یا هنگامی که موارد انتخاب شده خیلی محدود باشد.
مدرسه به عنوان یکی از اجزای مهم نظام آموزشی می تواند بر فرایند تفکر و مهارت های ذهنی و شیوه های یادگیری دانش آموزان تأثیر شگرف بگذارد تا به راحتی بتواند در جهت تفکر نو و انتقادی و کشف مجهولات پیش برود و راه حل مناسبی برای مشکلات ارائه دهد. بدین ترتیبمدرسه می تواند کانونی برای یادگیری و پرورش افکار خلاق باشد.
محیط مدرسه از جنبه های مختلفی مانند شرایط فیزیکی (دیوارها، کلاس، ابزار و اشیای موجود در مدرسه) و روابط عاطفی میان افراد، نقش مدیر و ناظم بویژه معلم، روابط دانش آموزان با معلم و روابط دانش آموزان با یکدیگر، برانگیزه یادگیری و خلاقیت تأثیر مستقیم دارد.
معلم در مدرسه به عنوان یک الگو نقش کلیدی ایفا می کند. در واقع اهمیت او در زندگی کودکان و نوجوانان مستعد و خلاق بیشتر روشن می شود.
البته باید گفت معلم شکل دهنده جو کلاس است و مهمترین نقش را در پرورش خلاقیت دانش آموزان برعهده دارد و می تواند این نقش را از طریق روش های تدریس در کلاس به انجام رساند.
تدریس، تنها فعالیت معلم در کلاس درس نیست بلکه فعالیتی دوجانبه از طرف معلم و دانش آموزان است که در جریان آن بین دانش آموزان با یکدیگر و با معلم تعامل وجود دارد.
روش تدریس را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد: روش های تدریس فعال و روش های تدریس غیرفعال (سنتی).
در روش تدریس غیرفعال، فقط معلم نقش فعالی را در جریان تدریس به عهده دارد و مطالبی را که از قبل تعیین شده است به طور شفاهی در کلاس بیان می کند و دانش آموزان در این میان واکنش چندانی از خود نشان نمی دهند.
به عبارت دیگر دانش آموز برای مدرسه است، نه مدرسه برای دانش آموز. تدریس سنتی تنها وظیفه خود را این می داند که حافظه دانش آموز را از معلومات انباشته کند، آن را به زیور علم بیاراید و با افکار بزرگ زینت دهد.
بنابراین خلاقیت فقط جای اندکی در آموزش سنتی دارد، زیرا در آموزش سنتی کسب مهارت خواندن و نوشتن مهم است و ارائه مفاهیم به صورت شفاهی از طرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن مطالب از سوی شاگردان انجام می شود.
بدین ترتیب ذهن شاگردان با جزئیات شتاب زده و نامربوط انباشته می شود و آن ها از یادگیری مطالب مهم درسی و قابل فهم محروم می شوند و تلاشی برای پاسخ های چالش انگیز وجود ندارد.
شیوه های آموزش سنتی دانش آموزان را با روش های شناختی که مرتبط با دنیای فردا است همراه نمی کند و چنین تدریس نامناسبی همراه با طرح موضوعات بحث برانگیز، محیط آموزشی ملالت آوری را ایجاد می کند. برای پرکردن این شکاف و فقدان می توان با روش های فعال و پویا مانع از کسب این دیدگاه سطحی نگر شد.
درمقابل روش تدریس سنتی، روش های دیگری وجود دارد که در آن ها برخلاف روش تدریس غیرفعال ، دانش آموزان بیشتر فعالیت دارند و قسمت اعظم کار آموزش و تدریس به عهده دانش آموزان است. در واقع یک تعامل دوطرفه بین دانش آموزان و معلم و دانش آموزان با یکدیگر وجود دارد. در این روش پیشنهاد می کنند که از وسعت برنامه کاسته شود و کیفیت برنامه اهمیت پیدا کند، زیرا ثابت شده است معارفی که طی تفحصات و پژوهش های آزادانه مشخص به دست می آید بهتر در ذهن باقی می ماند و به شاگرد فرصت می دهد به کسب روش هایی نائل شود که در تمام دوره زندگی مورد استفاده قرار گیرد و به طور مداوم دامنه کنجکاوی او را توسعه می دهد و دانش آموز یاد می گیرد چگونه عقل خود را شخصاً به کار اندازد و بدین ترتیب آزادانه مفاهیم و تصورات خود را بنا کند.
بنابراین استفاده از روش فعال در ارائه درس نه تنها دانش آموزان را بر سر شوق و ذوق آورده و انگیزه یادگیری را در آنان تقویت می کند، بلکه معلم را در تبدیل محیط کلاس به جامعه ای کوچک و دلپذیر قادر می سازد. در نتیجه ایجاد و پیشرفت چنین محیط هایی است که حس کنجکاوی دانش آموزان برانگیخته می شود.
یکی از راهبردهایی که معلم با روش فعال در هنگام تدریس انجام می دهد، استفاده از تمایلات و کنجکاوی طبیعی دانش آموز در حل مسئله و بیان مسائل به صورت حیرت آمیز است. این روش یادگیری و روش های علمی دیگر که براساس ساختار طبیعی دانش آموز بنا شده است.
مهارت های روش تحقیق را به وی می آموزد تا در کودک فهم عمیقی از مهارت ها و راهبردهای علمی رشد پیدا کند.
معلمان باید متوجه این نکته باشند یادگیری واقعی صرفاً به خاطر سپردن مطالب نیست، بلکه یادگیری واقعی زمانی اتفاق می افتد که دانش آموز باید درباره موضوع درس مواد و ابزار قابل لمس داشته باشد و بتواند مطالب را در عمل نیز ببیند و آن ها را تجزیه و تحلیل کند. در این صورت کودک مطالب را بهتر فرا می گیرد و انگیزه و کنجکاوی او تحریک می شود.
بنابراین معلم باید برای برانگیختن فعالیت های موردنظر خود از رغبت های طبیعی دانش آموزان استفاده کند و آن ها را وادار کند تا از روی رغبت و علاقه فعالیت کنند و خلاقیت آن ها را پرورش و شکوفا سازد.
فراهم کردن زمینه ها و شرایطی که به تقویت تفکر خلاق در مدارس منجر شود دامنه وسیعی دارد که از تغییر در نگرش ها تا روش های تدریس امتداد پیدا می کند. در تحقیقی که ارتباط متقابل بین معلم و خودکارآمدی معلم ها مورد ارزیابی قرار گرفته است، نشان داده شد نوع نگرش معلم به درس تعیین کننده سطح موفقیت آن ها در تدریس آن درس است، علاقه مندی و علاقه نداشتن آن ها به درس تأثیر مستقیم در نحوه آموزش آن ها دارد و باعث ایجاد رفتارهای خودمدارانه یا شرکت دادن دانش آموزان در امر تدریس، تحقیق و آزمایش است و نتیجه آن رشد یا کاهش خلاقیت در کودکان است.
چامبرز (1973) در مطالعه ای از 671 معلم، تأثیرات منفی و مثبت آن ها را روی خلاقیت دانش آموزان مورد بررسی قرار داد. بررسی پاسخ ها نشان داد: معلم هایی که موجب رشد خلاقیت در دانش آموزان هستند در مدیریت و هدایت کلاس به روش های غیررسمی گرایش دارند. آن ها به دانش آموزان اجازه می دهند موضوعاتی را که می خواهند، انتخاب کنند. پذیرای دیدگاه های غیرمعمول آن ها هستند، به خلاقیت پاداش می دهند، در بیرون از کلاس با دانش آموزان در تعامل هستند و تشویق استقلال دانش آموزان و عملکرد مثبت آن ها را به عنوان نقش موثر در شکوفایی خلاقیت می دانند. در مقابل رفتارهای متضاد که موجب کاهش خلاقیت می شود، عبارتند از دلسردکردن عقاید دانش آموزان، تأکید برتکرار یادگیری، ناامنی، سختگیری و اعمال روش های سنتی که موجب تقلیل خلاقیت می شود.
به طور کلی در مطالعات متعددی که درباره کارایی روش های تدریس فعال صورت گرفته است، مطلوب بودن این روش ها را نسبت به روش های تدریس غیرفعال نشان می دهد. در مطالعه ای، کیفیت یادگیری به روش های سخنرانی، تمرین و تکرار، پرسش و پاسخ و نمایش بررسی شده است. نتیجه نشان داده است که کیفیت یادگیری در روش هایی که همراه با فعالیت بیشتر دانش آموزان باشد، به رشد خلاقیت می انجامد.
البته یادگیری فعال در مقایسه با یادگیری غیرفعال موجب می شود ارتباط های بیشتری برای یادگیرنده ایجاد شود.
به طور کلی کلاس های غیررسمی یا فعال تأثیر بیشتری در رشد خلاقیت می گذارند. این گونه کلاس ها در مقایسه با محیط های محدودکننده سنتی تسهیل کننده خلاقیت هستند.
بنابراین خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است.
یکی از مکان های پرورش و رشد خلاقیت ، مدرسه است. هنگامی که کودک وارد مدرسه می شود، فرآیند اجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع می شود. عوامل بسیار زیادی چون داشتن تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامه های هماهنگ، توجه نکردن به تفاوت های فردی و سرانجام شناخت نداشتن یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق، موجب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش پیدا کند. اما اگر مدرسه شرایط خود و روش های تدریس را بر پایه شناخت و پرورش استعدادهای دانش آموزان، نیاز جامعه و نزدیک کردن محیط مدرسه به شرایط و زندگی بیرونی قرار دهد، می تواند در جهت شکوفایی خلاقیت در دانش آموزان گام بردارد.
به طور کلی روش تدریس مناسب در مدارس نه تنها موجب می شود که خلاقیت کودکان رشد یابد، بلکه دانش آموزان را با دنیای فردا که مسئله و مشکلات بی شماری دارد ، آماده حل مسئله، خلاقیت و نوآوری می کند.
پس لازم است تا جامعه در آگاه کردن معلمان به انواع روش های فعال تلاش کند تا معلمان از روش های مناسب درکلاس خود استفاده کنند، کنجکاوی کودکان را برانگیزند و شرایط مناسب تری را برای خلاقیت کودکان ایجاد کنند.
طراحی آموزشی بر اساس الگوی اشور (assure)
اشاره
تاکنون الگوهای متفاوت طراحی آموزشی توسط متخصصان تعلیم و تربیت تدوین و در اختیار دست اندر کاران آموزش قرار گرفته است. معلمانی که همواره برای پر بار کردن تدریس خود، از الگوهای طراحی آموزشی مدد گرفته اند، به خوبی ارزشمندی آن ها را احساس کرده اند. «الگوی اشور» یا الگوی اطمینان بخش نیز یکی دیگر از الگوهای طراحی آموزشی است که در کشور ما کمتر شناخته شده است. معلمان با استفاده از این الگو می توانند با اطمینان کافی نسبت به مخاطبان، موضوع و محیط آموزشی شناخت پیدا کنند و آموزشی اثر بخش را تدارک ببینند. در این مقاله، ضمن معرفی الگوی اشور، مراحل آن را بررسی می کنیم.
مقدمه
آموزش مؤثر مستلزم طراحی دقیق است. طراحی آموزشی اثربخش نیز در گرو تدبر و اندیشه در فعالیت های آموزشی است. اگر بگوییم بدون بهره گیری از رسانه های آموزشی می توان تدریس کرد، سخنی نابجا نگفته ایم، اما این سخن به کار کسی می ماند که با وجود در اختیار داشتن خودرو، پای پیاده از مکانی به مکان دیگر می رود. این فرد در نهایت به مقصد می رسد، اما در مقایسه با انرژی و زمانی که صرف می کند، کار او اثربخش نیست. به همین منوال، به کارگیری رسانه های آموزشی در تدریس، امروزه اجتناب ناپذیر است. از این رو معلمان باید با نحوه ی استفاده ی مؤثر از رسانه ها و مواد آموزشی در کلاس درس و هم چنین طراحی فعالیت های مناسب یادگیری، آشنا باشند. الگوهای طراحی و توسعه ی آموزشی به خدمت معلمان و مربیان آمده اند تا آنان را در پیمودن مسیر آموزش و تدریس یاری کنند. الگوی اشور، با عنوان الگوی مطمئن، یکی از این الگوهاست که به معلمان کمک می کند از رسانه های آموزشی در کلاس درس، به گونه ای مؤثر استفاده کنند. در واقع الگوی اشور نوعی راهنمای عملی برای طراحی و اجرای آموزش است. بعد اصلی این الگو ضرورت بهره گیری از رسانه های آموزشی در فرایند آموزش و تدریس است. این الگو را نه تنها می توان برای تدریس موضوعات درسی در آموزش عمومی به کار برد، بلکه برای محیط های تجاری و صنعتی و تربیت نیروهای انسانی نیزقابل استفاده است.
برای مطالعه متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
الگوی طراحی آموزشی ARCS (کلر)
انگیزش و عملکرد
مقدمه ویراستار
انگیزش به عنوان محور اصلی این بخش یک تمایل شخصی برای دنبال کردن هدفی یا تکمیل یک تکلیف می باشد . انگیزش توسط رویدادهای بیرونی تحت تاثیر قرار گرفته و همچنین یادگیری و عملکرد را تحت الشعاع قرار می دهد، به همین خاطر طراحان آموزشی ، چگونگی انگیزش یادگیرندگان را مورد اهمیت قرار می دهند. جان کیلر در این فصل، به شش سوال بنیادی درباره انگیزش و طرح آموزشی پاسخ می دهد. همچنین در این فصل ، مدل طرح انگیزشی ARCS کیلر(توجه، رابطه، اعتماد، رضایت مندی) تشریح شده است. طراحان آموزشی آن را به طور مکرر در روشهای انگیزشی برای آموزش به کار می برند. چهار طبقه در مدل ارائه شده توصیف و مراحل در فرایند طرح ARCS تشریح شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در طرح آموزشی بیشترین توجه معطوف به طرح انگیزشی بوده است. مقاله 1979 کیلر با عنوان " انگیزش و طرح آموزشی: یک دورنمای نظری" کم رنگی توجه به انگیزش را در ادبیات طرح آموزشی مورد بررسی قرار داده و به ارائه رویکردی جهت جذب انگیزش در مدل های یادگیری محیطی می پردازد.
در آن زمان ، در طرح آموزشی، تنها دو دیدگاه مشهور وجود داشت. اولین و اصلی ترینش کاربرد احتمال تقویت رفتار شکل گرفته و نگهداری رفتار بود. در دورنمای نظری آن ، انگیزش عموماً بر مبنای محرومیت بنا شده بود. بدین معنی که ، یادگیرندگان فرضی، از نیاز یا میلی برخوردارند که با کسب پاداشها از یادگیری ارضاء می شوند.
دیدگاه دیگر، اصلی بود که در شرایط یادگیری گاگنه(1985) گنجانده شده بود. بدین معنی که وجود آن برای بالا بردن توجه دانش آموزان قبل از یادگیری ضروری می باشد. بطور حتم، تحقیقات روانشناختی گسترده ای درباره انگیزش وجود داشت، اما هیچکدام از آنها یک درک صحیح از انگیزش جهت یادگیری یا چگونگی ترکیب کردن انگیزش در طرح آموزشی ،ارائه نداده بود.
به دنبال انتشار مقاله کیلر(1979)، علاقه به انگیزش و ترکیبش در طرح آموزشی و یادگیری محیطی رشدی آهسته داشت، و در سالهای اخیر به طور فزاینده ای رشد کرده است، که این مهم ، مرهون زحمات افرادی از قبیل ولدووسکی(1999)بروفی(1983،1988) و در ادامه کار کیلر (1987،1999) می باشد.
این محققان مدل های کل نگر ، تاثیرات انگیزشی در آموزش و یادگیری را پایه گذاری کرده ، اصول و تکنیک هایی را ارائه داده اند که علاوه بر کاربردی بودن ، اعتبار آنها نیز قابل سنجش است. در انگیزش و یادگیری علاقه نقشی برانگیزاننده دارد و تعدادی از مطالعات نظری و کاربردی از این نظریه حمایت می کنند(اسمال و گلاک،1994؛مینس،جوناسن و دویر،1997).
حتی با وجود این همه کارهایی که در این زمینه انجام شده است ، هنوز برای یک متخصص طرح آموزشی دشوار است که بتواند یک چشم انداز کلی از این تحقیقات و ارتباط بین آنها داشته باشد. بنابراین در ادامه مطلب با مطرح نمودن شش سئوال، ساختاری را فرمول بندی نموده ایم که، وضعیت جاری، ویژگیهای عمده انگیزشی و طرح انگیزشی و تمایل در این حوزه از فعالیت را ، بهتر درک نمود.
الگوهای طراحی آموزشی
برای خواندن توضیحات بر روی هر مورد کلیک نمایید
این پست در حال ویرایش می باشد و توضیحات الگوهای آموزشی با گذشت زمان کامل خواهند شد.
2. الگوی طراحی آموزشی ARCS (کلر)
3. الگوی طراحی آموزشی ASSURE (اشور)
4. الگوی طراحی آموزشی CRAWFORD
5. الگوی طراحی آموزشیDick-carey
6. الگوی طراحی آموزشی EOD
7. الگوی طراحی آموزشی Gagne & briggs
8. الگوی طراحی آموزشی Gerlack & Ely
9. الگوی طراحی آموزشی Hall & Watkins and Eller
10. الگوی طراحی آموزشیHannafin & peck
11. الگوی طراحی آموزشی ISD
12. الگوی طراحی آموزشی jerrold kemp
13. الگوی طراحی آموزشی just-in-time
14. الگوی طراحی آموزشی knirk & Gustafson
15. الگوی طراحی آموزشی layers of necessity model
16. الگوی طراحی آموزشی Morrison ,ros & kemp
17. الگوی طراحی آموزشی rapid prototyping
18. الگوی طراحی آموزشی rothwell
19. الگوی طراحی آموزشی R2D2
20. الگوی طراحی آموزشی SEELS & Glasgow
21. الگوی طراحی آموزشی smith & ragan
22. و یکی از جدیدترین این الگوها الگوی طراحی آموزشیMMS در سال 2006 ارائه شده است.
از شما دوستان و هم کاران عزیز درخواست دارم که الگوهایی را که در این پست بیان نشده اند و یا توضیحات خاصی را درباره هر کدام از الگوها دارند را عنوان کنند تا باهمکاری یک دیگر بتوانیم مجموعه ای قوی از الگوهای طراحی آموزشی داشته باشیم.