به گیتی، بِه از راستی، پیشه نیست
به گیتی، بِه از راستی، پیشه نیست ز کژیّ بَتَر، هیچ اندیشه نیست
سخن گفتن کژ ز بیچارگی است به بیچارگان بر، بباید گریست
هر آن کو که گردد به گردِ دروغ ستم کاره خوانیمش و بی فروغ
همه نیک نامی، بِه و راستی که کرد ای پسر، سود در کاستی؟
همه راستی کن که از راستی نیاید به کار اندرون، کاستی
گشاده است بر ما، درِ راستی چه کوبیم خیره، درِ کاستی؟
هر آن کس که با تو نگوید دُرُست چنان دان که او دشمنِ جانِ توست
مکن دوستی با دروغ آزمای همان نیز با مردِ ناپاک رای
« شاهنامه، حکیم ابوالقاسم فردوسی»
شعر صفحه ی ۹۹ کتاب فارسی ششم دبستان
برای خواندن برگردان این شعر به نثر ساده به ادامه مطلب مراجعه کنید.