کودکان، مدرسه را با نگرشهای پیچیده و قابلیّتهای گوناگون آغاز میکنند. میزان موفقیّت آنان تا حدّ زیادی از نحوهی رویارویی شان با محدودیّتها و قواعد، و چگونگی مسؤولیّت پذیریشان مشخّص خواهد شد. کودکانی که نیاموختهاند درخانه مسؤول باشند، کارهای عادی و وظایف خویش را به شیوهای معقول انجام دهند، و رهنمودهای والدین را درک کند، در مدرسه با مشکل روبه رو خواهند شد.
در کلاسی که 20 تا 30 شاگرد دارد، حتّی در سطح دبستان، نیاز به رعایت قواعد و محدودیتّها، نظم، و جوابگویی بسیار زیاد است. اگر کودکی طرز برخورد با این مسائل را در خانواده نیاموخته باشد، معلّمانش به سختی میتوانند وی را به گونهای شایسته با کلاس وفق دهند. بیشتر وظایفی که کودکان در مدرسه انجام میدهند، همانهایی هستند که جزء مسؤولیتّهای شخصی آنان به شمار میآیند.
در مدارس امروزی، بسیاری از آموزشها به صورت گروهی انجام میگیرد، لیکن یادگیری هنوز فرایندی فردی است. شاگردی که به شیوهای مسؤولانه به مدرسه روی آوَرَد، و در انجام مسؤولیّتهای شخصی، خویش را متعهّد بداند، مدرسه برایش تجربهای پاداش بخش محسوب میشود، ولی اگر بر عکس باشد، به چنین تجربهای دست نمییابد.